Tuesday, September 19, 2006

یه تیکه کرباس!

همان حرفهاي تكراري:
بخاطر من بايد اين كار را بكني. براي من بايد آن كار را بكني. من اگر محبت نبينم مي روم. من با كسي كه زود دلش بشكند نمي مانم. من با كسي كه همواره و در هر شرايطي دوستم نداشته باشد نمي مانم. چرا به من نمي گويي دوستم داري؟ تو كه مي داني من دوستت دارم چرا بايد هر روز اين را بگويم؟ ولي تو بايد هر روز بگويي كه من را دوست داري. به من اعتماد نداري؟ تو بايد به من ايمان داشته باشي. چون من يك مردم!

اينها را يك دوست برايم گفت به نقل از دوست جديدش! ومن فكر مي كردم چقدر شباهت دارند!
همه شان همينقدر به هم شبيهند. همه شان به خودشان به صرف مرد بودن اين اجازه را مي دهند كه هرچه دلشان مي خواهد بگويند و هر كار دلشان مي خواهد بكنند و بزرگترين صلاحشان هم در نهايت خود ما هستيم!" اگر اينطور نباشي انتظار نداشته باش هميشه برايت بمانم." !
چرا؟! نمي فهمم. اين فرهنگ جامعه ما بوده كه اين توهم را براي مردان بوجود آورده كه برترند؟ يا همه جا آسمان همين رنگ است؟ هرچند تا آنجايي كه از دوستان آنور آبها شنيده ام آنجا هم درصد بالايي از مردان همين شكليند! ظاهراً گِلشان كم لگد خورده است!
مي دانم كه همه را نبايد با يك چوب زد. مي دانم كه هستند مرداني كه جلوتر از نوك دماغشان را هم ببينند. ولي آنقدر كمند كه ديده نمي شوند.
فقط آرامش كردم دوستم را و گفتم كه بايد كمي مدارا كند و با سياست (؟) شرايط را مطابق ميلش بسازد. جالب اينجا بود كه دوستش به او گفته بود: " تو با سياست خودت مي تواني من را آنطور كه مي خواهي بچرخاني" ! ظاهراً همه شان مي دانند كه زنها سياست دارند و با همين سياست يگ گاو وحشي را رام مي كنند چه برسد به موجود كوچكي مثل يك مرد و از اين موضوع راضي هم هستند! ( هرچند كه من به شخصه نه اين سياستها را بلدم نه دوست دارم كه بلد باشم.)
مي خواستم به دوستم بگويم رهايش كن اين موجود لوس و خودخواه را ولي ديدم اين اجازه را ندارم كه براي كسي تكليف تعيين كنم. و هرچه فكر كردم ديدم حاضر نيستم بخاطر يك نفر ديگر همه مسير زندگيم را تغيير دهم. اگر مي توانستم مي كردم اما نمي توانم . هيچ توجيه عقلاني برايش ندارم. و چيزي كه توجيه عقلاني نداشته باشد از نظر من قابل پذيرش نيست.
اگر من جاي دوستم بودم به آن آدم پر مدعا مي گفتم: من همينم. دوستم داري بمان؛ دوست نداري برو و آن كسي را پيدا كن كه شكل تو باشد. ولي خب من كه جاي دوستم نبودم.

2 نظر:

Anonymous Anonymous گفته...

من جاي شما و دوستتون بودم،اول خودم رو نقد مي كردم كه چطور وارد چنين رابطه اي شدم و چرا ادامه اش دادم و بعد از حل مشكل خودم هميشه پيش از رسيدن به چنين صميميت گفتاري تكليف رابطه هامو مشخص ميكردم...راستس آدرس من تغيير كرده.ممنون ميشم اگر آدرس لينكم رو عوض كنيد.
www.shadpary.com

27/9/06 13:59  
Anonymous Anonymous گفته...

متاسفانه مرد مرده و زن هم زن.

8/10/06 08:32  

Post a Comment

<< صفحه اصلی