چاه
هوالمحبوب
حس خوبی نیست وقتی فکر کنی که یک دوست پیدا کرده ای و خیلی زود بفهمی که اشتباه فکر کردی.
این اواخر چند بار این اتفاق برایم افتاد که فکر کردم دوستی پیدا کرده ام... ولی اشتباه فکر کردم.
این ترانه شهریار قنبری در ذهنم رژه می رود.
تو هم با من نبودی،
مثل من با من
و حتا مثل تن با من!
تو هم با من نبودی،
آن که میپنداشتم باید هوا باشد،
و یا حتا، گمان میکردم این تو
باید از خیل خبرچینان جدا باشد.
تو هم با من نبودی،
تو هم با من نبودی!
تو هم از ما نبودی،
آن که ذات درد را باید صدا باشد
و یا با من، چنان همسفرهی شب،
باید از جنس من و عشق و خدا باشد.
تو هم از ما نبودی!
تو هم مؤمن نبودی
بر گلیم ما و حتا در حریم ما،
سادهدل بودم که میپنداشتم
دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد.
تو هم از ما نبودی!
تو هم مؤمن نبودی
بر گلیم ما و حتا در حریم ما،
سادهدل بودم که میپنداشتم
دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد.
تو هم از ما نبودی!
تو هم با من نبودی یار!
ای آوار!
ای سیل مصیبتبار!
......................................
خوب نیستم.
احساس می کنم نمی توانم خودم را تشریح کنم. نمی توانم حتی اینجا که حکم مکان امنم را دارد حرف دلم را بزنم.
چاه می خواهم. عمیق ترین چاهها را ... .
2 نظر:
سلام - من با تو بودم و بیش از این حرفها با تو بودم
تو منو از خودت ترد کردی - همیشه دنیا بر وفق آنچه که تو حکم میکنی نیست
شاد باشی
كسي كه ادعاي با كسي بودن ميكنه بايد تو همه شرايط باشه. نه فقط وقتي دلش مي خواد يا جوري كه دلش مي خواد. نميشه كه هميشه فقط از موضوع مورد علاقه خودش حرف بزنه و نخواد به حرف طرف مقابلش گوش بده.
Post a Comment
<< صفحه اصلی