Monday, January 22, 2007

غنچه سرخی به رهگذار ...

هوالمحبوب
دیشب در جمع رندان تشنه لب بودم. شعرهای خوبی شنیدم.از جمله:

هيچ دلي عاشق و دچار مبادا
عاقبت چشم انتظار مبادا

ميروي و ابرها به گريه كه برگرد
چشم خداوند اشك بار مبادا

تشنه لبي مست رفته است به ميدان
اين خبر سرخ ناگوار مبادا

تشنه لبي مست رفته است به ميدان
آينه با سنگ در كنار مبادا

تشنه لبي مست رفته است به ميدان
تشنه لب مست بيقرار مبادا

شيهه اسبي شنيده ميشود از دور
شيهه اسبي كه بي سوار مبادا

اين طرف آهو دويد آنطرف آهو
دشت در انديشه شكار مبادا

وسعت دشت است و وحشت رم اسبان
غنچه سرخي به رهگذار مبادا

زندگي سبز و مرگ سرخ مبارك
دشت پر از لاله بي بهار مبادا

متاسفانه نام سراینده این شعر را فراموش کردم.حیف.

2 نظر:

Anonymous Anonymous گفته...

سلام. نذرشان مقبول

23/1/07 15:01  
Anonymous Anonymous گفته...

سلام. اين شعر سروده ي فاضل نظري هست. از او دو مجموعه ي چاپ شده را مي شناسم به نامهاي گريه هاي امپراطور و اقليت كه هر دو را نشر هزاره ي ققنوس منتشر كرده gh_smh@yahoo.com

11/1/08 01:30  

Post a Comment

<< صفحه اصلی