Tuesday, February 19, 2008

روزمره

هوالمحبوب
سلام
اين روزها شلوغ است. مثل همه آخر سالهاي تمام عمرم! به نظرم همه آدمها آخر سالها همين وضعيت را داشته باشند. خلاصه كه اوضاع درهم و برهمي است. كلاس فرانسه ام را مي روم كه خيلي دوستش دارم هرچند كمي سخت است. با ديكته اش هم دارم كنار مي آيم!
قبول كرده ام كه به يك دوست كمك كنم در يك كار تجاري. البته من كه از تجارت سر در نمي آورم. فقط جمع آوري اطلاعات از سايتهاي خارجي از من بر مي آيد و در صورت لزوم مكاتبه با شركتهاي خارجي. يكي از اين شركتها كه امروز داشتم ايميلش را مي خواندم نامه اش را با عنوان Dear Mr. ... شروع كرده بود! بطور پيش فرض من را آقا فرض كرده!
به فكر خريد ماشين هم هستم كه درگيريهاي خاص خودش را دارد: وام كي درست ميشه؟ و چه ماشيني بخرم؟ و الان اين ماشين چنده ؟ و چي كار كنم؟ و كجا برم؟ و ... !
خلاصه كه بروز نشدن اين وبلاگ نه از سر تنبلي كه از سر بي وقتي است!