Tuesday, June 20, 2006

من و ...

هوالمحبوب
دیروز یاد کتابهای قدیمی افتادم. جین ایر، غرور و تعصب، جنگ و صلح، بینوایان ...
ادبیات کلاسیک غربی.
یک دوره ای از این کتابها زیاد می خواندم. دنیای جالبی داشت. کمی دلم برای آن روزها تنگ شد.
من در دوره های مختلف کتابهای مختلف خواندم و هرکدام حال و هوای خاص خودش را داشت. از ادبیات اصیل ایرانی تا ژانر علمی تخیلی فانتزی و ... .
دوران کتابهای علمی تخیلی را هم خوب یادم هست. روزهای خوبی بود.

آی دختر
روزهای آبی مان گذشت ... .

مقادیری این روزها گیجم! برای این که باید برای یک امتحان آماده شوم ولی همزمان کتابهای جدیدی برای خواندن پیدا کرده ام و تازه مثل دوران مدرسه و دانشگاه و شبهای امتحان(!) این روزها یا هوس فیلم دیدن می کنم یا دوست دارم بروم سینما یا تلوزیون نگاه می کنم! خلاصه هر کاری بجز خواندن آن کتابهای ... !

3 نظر:

Blogger yoota گفته...

آییییییییییییی! گفتین!

27/6/06 04:23  
Anonymous Anonymous گفته...

سلام مؤمن (يا مؤمنه!). قديمها خيلي چيزها بقاعده بود. ثلا ملت يادداشت ميگذاشتند نشوني خودشان را هم ميدادند
بهر حال ممنون كه سر زديد

28/6/06 14:17  
Anonymous Anonymous گفته...

سلام
شب امتحان این چیزا چی چیه تو ذهنت بلغور می کنی
کتابای قدیمی به جای خود اون جا که نوشته بودی آی دختر ، به نطر نمیاد جزء واحد های درسی باشه & هست؟

همسايه به روز است و شما راخبری نيست
در خــانــه ی او زمــزمــه ی مختصری نيست

29/6/06 23:14  

Post a Comment

<< صفحه اصلی