Thursday, December 17, 2009

*

هوالمحبوب
دلم می خواد بدونم زندگی تو 60 سالگی چجوریه؟
آدم منفی بافی نیستم ولی سن مسئله مهمیه. خیلی زودتر از سالهای قبل خسته می شوم. خیلی زودتر حوصله ام سر می رود.خیلی زودتر دلم می گیرد... .
.....................................................
یک دوست یا بهتر بگم یک همسایه وبلاگی از سر محبت یک زمانی که بسیار دلتنگ بودم سعی کرد مرا خوشحال کند. از طریق ایمیلم می خواست آرامم کند. من آنروزها دلتنگ تر از آن بودم که اهمیت بدهم. چند هفته پیش تازه متوجه شدم که او می خواست با من ارتباط برقرار کند.
آنقدر خجالت کشیدم که رویم نشد بعد از این همه وقت عذرخواهی کنم. نمیدانم اینجا را هنوز می خواند یا نه (که اگر نخواند حق دارد) ولی امیدوارم بخواند و بداند که من فهمیدم چه اشتباهی مرتکب شدم و متاسفم.
دوست من، من را ببخش. از صمیم قلب متاسفم.